مقدمه:
بازي، رشد هوشي را تسريع ميکند. کودکاني که اسباببازيهاي مناسب در اختيار ندارند و در انجام بازي محدويت دارند، از لحاظ شناختي از همسالان خود عقبترند. اگر بپذيريم که بازي براي رشد هوشي اهميت فوق العادهاي دارد، در اين صورت آشنا کردن کودکان با بازي و محرکهاي محيطي، يکي از عواملي است که در رشد شناختي کودک تأثير دارد و آن را تسهيل ميکند؛ بنابراين اسباببازيها و بازيهاي مناسب براي کودکان بسيار اهميت دارند و وظيفهي والدين و مربيان کودک است که چنين امکاني را براي کودک مهيا سازند.
عوامل مؤثر در بازي
بازي تحت تأثير عوامل مختلفي مانند: سن، جنس، هوش و محيط قرار ميگيرد.
1ـ سن:
بازي در هر مرحله از عمر مشخصات ويژهاي دارد. هر کدام از بازيها در سن بهخصوصي مورد علاقهي کودک هستند. کودک تازه به دنيا آمده، بيشتر دوست دارد دست و پايش را تکان بدهد و پس از مدتي، از اينکه ميتواند با حنجره و دهان خود صدا توليد کند، لذت ميبرد. رفتار بازي در کودک مراحل مختلفي دارد. يعني علاقه به بازي، در هر سن، نتيجهي تغييرات تدريجي در رشد و تجاربي است که کودک به دست ميآورد. کودک هر چه بزرگتر ميشود، به بازيهاي اجتماعي گرايش بيشتري پيدا ميکند.
2ـ جنس
در دوران طفوليت و اوايل کودکي، پسرها بازيهايي را که به فعاليت بيشتري نياز دارند و دخترها بازيهاي ساکت و کمتحرک را انتخاب ميکنند و هرچه سن افزايش مييابد، ميتوان اين اختلاف را به شکل چشمگيرتري مشاهده کرد. بهعنوان مثال، در سن 8 تا10 سالگي، اختلاف جنس در انتخاب بازيها کاملاً مشخص است و هر يک همجنسهاي خود را ترجيح ميدهند و همچنان که پسرها به بلوغ نزديکتر ميشوند، رقابت وارد بازي آنها ميشود و ميکوشند تا چابکي، تحرک و مهارت بيشتري به دست آورند و دخترها به بازيهاي انفرادي، آشپزي، خياطي و… ميپردازند. پس از بلوغ، اختلاف در بازي کم ميشود.
3ـ هوش
کودکان سرآمد و کودکان کندذهن، به يک نسبت در بازي شرکت ميکنند، با اين اختلاف که بازيهاي کودکان سرآمد، پيچيدهتر و خاصتر است. کودکان تيزهوش بيشتر به بازيهاي انفرادي و بازيهايي که عامل هوش در آنها نقش و دخالت دارد، گرايش دارند؛ مانند شطرنج، کنکاش در وسايل، کنجکاويهاي غيرعادي و گاه خطرناک.
4ـ محيط:
محيط در شکل فعاليت بازي دخالت دارد. بازيها متناسب با زمان، مکان، فصل، آداب و سنن، شرايط اجتماعي و… با هم فرق دارند. بازيهاي کودکان کنار دريا، با بازيهاي کودکان کوهستان فرق دارد.
ايجاد محيطي مطلوب براي بازي کودکانه، از مهمترين وظايف والدين و مربيان است و اين اصل مهم بايد همواره رعايت شود. کودکان به طبيعت علاقهي زيادي دارند و دوست دارند همواره با آن در تماس باشند و آنچه را که در آن ميبينند تجربه و لمس کنند؛ بنابراين ايجاد چنين محيطي براي کودکان بسيار مهم است.
چگونه هوش هيجاني کودکان خود را افزايش دهيم؟
حالتهاي هيجاني کودکان بسيار متغير و غيرقابل پيشبيني است. يك لحظه كودك شما پادشاه جهان است و با شادي و خوشـحالي به اينسو و آنسـو مي دود؛ كـمي بعد خشمگين و عصباني، از روي نا اميدي مطلق گريه مي كند و اسباببازيهايش را به اينسو و آنسوي اتاق پرتاب ميكند. مانند بسياري ديگر از والدين ممكن است براي شما هم پيدا كردن راهي براي پاسخ دادن به احساسات و رفتارهاي كودك در اين لحظات سخت و دشوار، مشكل باشد.
متخصصان بر اين باورند كه اين لحظات در اوايل دوران كودكي (زماني كه او محدوديتهاي خود را در فرآيند رشد عاطفياش تجربه ميكند) بهترين فرصتهايي هستند كه شما ميتوانيد از آنها استفاده كرده و به كودك خود آموزش دهيد كه چگونه احساسات قدرتمند خود را مديريت كرده و خود را آرام كند. محيط امن خانواده بهترين جايي است كه ميتوان در آن اين درسهاي مهم زندگي را ياد داد و ياد گرفت. هنگامي كه شما به كودك خود كمك ميكنيد تا احساسات تند و تيز خود مانند عصبانيت، نااميدي يا آشفتگي ذهني را درك كرده و آنها را مديريت كند در واقع به او كمك ميكنيد تا بهرهي هوش عاطفي يا هوش هيجانياش را افزايش دهد. كودكي كه بهرهي هوش عاطفي او بالاتر باشد، قادر است ارتباط بهتري با احساسات خود برقرار كند؛ در هنگام اوج هيجانهاي عاطفي، خود را آرام كند؛ ديگران را بهتر درك كرده و با آنها بهتر ارتباط برقرار كند؛ و در نتيجه ايجاد روابط دوستانه محكمتر براي او آسانتر است.
متخصصان بر اهميت بهرهي هوش هيجاني و نقش آن در كمك به كودكان براي افزايش سطح اعتمادبهنفس و مسئوليتپذيري و نهايتاً تبديل شدن به بزرگسالاني كه بتوانند با مهارت، با ديگر افراد جامعه ارتباط برقرار كنند تأكيد ميكنند. شما چگونه ميتوانيد به كودك خود كمك كنيد تا بهرهي هوش عاطفياش افزايش پيدا كند؟ تكنيكهايي وجود دارند كه «هدايت عاطفي» ناميده ميشوند و درواقع دستورالعملهايي گامبهگام است كه شما ميتوانيد با استفاده از آنها به كودك خود آموزش دهيد كه احساساتش را تجزيه و تحليل كرده و در هنگام برخورد با مشكلات روحي و عاطفي، آنها را مديريت كند.
وقتي حرف ميزند، به او توجه کنيد و احساستان را نشاند بدهيد
هنگامي كه كودك از احساسات خودش براي شما مي گويد، با دقت به حرفهاي او گوش دهيد. سپس همهي آنچه را که با شما در ميان گذاشته، دوباره برايش بازگو كنيد مثلاً فكر ميكنيد چون شما زمان زيادي را به مراقبت از نوزاد جديد خود اختصاص ميدهيد، كودك شما احساس ميكند ترك و رها شده است. همين مطلب را با او در ميان بگذاريد و بپرسيد كه آيا واقعاً چنين احساسي دارد؟ در صورتي كه پاسخ او مثبت بود ميتوانيد بگوييد، مامان بايد وقت زيادي براي كوچولو ميگذاشت.
آنگاه مثالهايي از زندگي خودتان را براي او بگوييد تا به او نشان دهيد كه حرفهاي او را ميفهميد. به او بگوييد زماني كه برادر يا خواهرتان با پدرتان به شهربازي ميرفتند و شما نميتوانستيد برويد چه احساسي داشتيد؛ بگوييد كه مادر يا پدرتان چگونه به شما كمك ميكردند تا احساس بهتري پيدا كنيد. اين كار موجب ميشود كودك شما بفهمد كه همه افراد اينگونه احساسات را تجربه ميكنند و نهايتاً هم از اين مرحله عبور ميكنند.
به كودك خود كمك كنيد تا احساسات خود را نامگذاري كند
دامنهي لغات كودك شما ضعيف و درك او نيز از علت و معلولها بسيار ابتدايي است؛ در نتيجه او براي تشريح احساسات خودش با مشكل مواجه ميشود. شما ميتوانيد به او كمك كنيد تا نامهايي را براي احساسات مختلف خودش انتخاب كند و در نتيجه، يك لغتنامه براي احساساتش ايجاد كند. اگر او بهخاطر اينكه نميتواند به پارك برود احساس نااميدي يا ناكامي ميكند، شما ميتوانيد از او بپرسيد، احساس ميكند ناراحت است؟
همچنين ميتوانيد به او كمك كنيد تا بفهمد كه داشتن احساسات متضاد يا متعارض دربارهي يك موضوع طبيعي است. مثلاً او ميتواند در هفتهي اولي كه به مهدكودك ميرود، هم هيجانزده باشد و هم كمي بترسد. اگر به نظر مي رسد كه كودك شما بدون دليل مشخصي ناراحت يا آشفته است، سعي كنيد به اتفاقات اخير فكر كنيد و علت احتمالي مشكل او را پيدا كنيد. آيا به تازگي خانهي خود را عوض كردهايد؟ آيا شما و همسرتان در حضور كودك دعوا كردهايد؟ اگر مطمئن نيستيد كه عامل ناراحتي او چيست، هنگام بازي كردن، حركات او را نگاه كنيد و به حرفهايي كه ميزند گوش دهيد. اگر او در هنگام بازي با عروسكهايش، عروسك مادر را مرتب در حال داد و بيداد كردن بازي ميدهد، مطمئناً ميتوانيد بفهميد كه علت ناراحتي او چيست!
احساسات كودك خود را با ارزش شمرده و آنها را تائيد كنيد
هنگامي كه كودك شما نميتواند پازل را كامل كند و در نتيجه عصباني ميشود و كجخلقي ميكند، به جاي اينكه به او بگوييد دليلي وجود ندارد كه اينقدر ناراحت باشد، بهتر است تأکيد کنيد كه واكنش او كاملا طبيعي است. بگوييد وقتي آدم نميتواند پازل را كامل كند، واقعاً حوصلهاش سر ميرود. مگر نه؟ اگر به او بگوييد كه واكنشهايش بيمورد يا بيش از حد هستند او احساس ميكند كه بايد جلوي بروز احساسات خودش را بگيرد.
كجخلقيها و بداخلاقيهاي او را به يك ابزار آموزشي مفيد تبديل كنيد
اگر كودك شما پس از اينكه ميفهمد بايد توسط دندانپزشك معاينه شود، ناراحت و آشفته ميشود، با آماده شدن براي ويزيت دكتر به او كمك كنيد تا كنترل خودش را به دست بياورد. دربارهي اينكه چرا از معاينه توسط دندانپزشك ميترسد، اينكه انتظار دارد يا پيشبيني ميكند كه در زمان معاينه چه اتفاقاتي بيفتد و اينكه چرا او بايد توسط دندانپزشك معاينه شود، با او صحبت كنيد. دربارهي زماني كه ميخواستهايد با گروه سرود روي صحنه برويد و سرود بخوانيد و ترسيده بوديد، يا زماني كه ميخواستيد يك كار جديد را شروع كنيد و از آن ميترسيديد و يكي از دوستانتان به شما كمك كرد تا احساس بهتري پيدا كنيد و ترس خود را كنار بگذاريد، با او صحبت كنيد. صحبتهاي عاطفي و حرف زدن دربارهي احساسات براي كودكان (همانند بزرگسالان) بسيار مفيد است.
از مشكلات عاطفي براي آموزش نحوهي حل مشكلات استفاده كنيد
هنگامي كه كودك با شما يا يك بچهي ديگر مشكل پيدا ميكند، محدوديتهاي او را به وضوح برايش توضيح دهيد. سپس او را به سمت پيدا كردن راهحل مناسب راهنمايي كنيد. مثلاً شما ميتوانيد بگوييد، ميدانيد از اينكه خواهرش ساختماني را كه با آجرهاي اسباببازي ساخته بود، خراب كرد، عصباني است، اما نبايد او را بزند. پس وقتي عصباني ميشوي چه كار ديگري ميتواني بكني؟
اگر كودك شما ايدهاي در مورد راهحل مناسب ندارد، چند گزينه در اختيار او قرار دهيد. متخصصان در زمينهي مديريت عصبانيت، توصيه ميكنند كه در چنين شرايطي به كودك خود بگوييد يك نفس عميق بكشد تا عصبانيت را از بدن خود بيرون كند و همچنين احساس بهتري از به دست آوردن دوبارهي كنترل خودش پيدا كند. آنگاه به كودك خود كمك كنيد تا با صداي بلند و محكم دربارهي عصبانيتش حرف بزند. او ميتواند با يك جملهي شبيه به اين حرفش را آغاز كند: «وقتي داد ميزني، من عصباني ميشوم.» كودكان بايد بدانند كه عصباني شدن طبيعي است، اما تا جايي كه به ديگران آزار و آسيب نرساند.
با حفظ آرامش، خودتان يك الگوي مناسب براي كودك باشيد
ميخواهيد بدانيد كه در برابر ابراز احساسات كودكتان چگونه واكنش نشان دهيد؟ بسيار مهم است كه در زمان عصبانيت، جملات و حرفهاي نامناسب، تند و زننده به كار نبريد. بهتر است به جاي اينکه بگوييد «تو من را ديوانه ميكني»، بگوييد «وقتي اين كار را ميكني، من عصباني ميشوم.» در اين صورت كودك شما ميفهمد كه مشكل به رفتار او برميگردد، نه به خود او. از انتقاد بيش از حد خودداري كنيد، زيرا موجب مي شود كه كودك اعتمادبهنفس خود را از دست بدهد.
نکاتي درمورد تقسيمبندي بازيها:
هوش هيجاني از چهار مهارت اصلي تشکيل ميشود و بازيها نيز به دو بخش تقيسم شدهاند.
بخش اول: اين دو مهارت روي خود کودک تمرکز دارند.
* خود ـ آگاهي
* خود ـ مديريتي
بخش دوم: اين دو مهارت روي ارتباط با ديگران تمرکزدارند.
* آگاهي اجتماعي
* مديريت رابطه